پیوند عاشقانهپیوند عاشقانه، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

چشم انتظار

بدون عنوان

1393/11/13 19:52
نویسنده : ش
68 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرزندم

سلام عشقم

سلام نفسم

راستش این روزا خیییییلی دلم هواتو کرده کوچولوی مامان دیشب خوابت رو دیدم که تو بغل من و بابا جونیت بودی وای که دلم نمیخواست بیدار شم چقدر لذت بخش بود حضورت

این روزا اگه بخوام هر روز بیام و برات بنویسم یه دنیااا حرف و خاطره میشه

دلم نمیخواد دلتنگی هام ازارت بده از طرفی هم دلم نمیخواد نوشته هام اینقدر طولانی و زیاد باشه که بعدا حوصله ات رو سر ببره

وگر نه من هر یکی دو ماه یه بار شایدم بیشتر میام اینجا و دوتا قلم برات مینویسم

اگه بخوام همه حرفا و دلتنگی هام رو بیارم اینجا تمومی نداره

نمیدونم چرا اینقدر داره اومدنت طول میکشه نمیدونم چرا اینقدر ناز داری ولی اینو میدونم که تو از ازل برای من و بابا جونت بودی و بس

به موقع اش خودت میای حتما الان نیستی که بخوای بیای

راستش این روزا به در و دیوار میزنم برای به دست اوردنت

بهزیستی که اعلام کرد تا اونور سال هیچ خبری نیست

یه اشنایی گیر اوردیم و گفت پرونده رو کمی میتونه بندازه جلو من هم رفتم دادگاه و از همه مدارکت کپی گرفتم براش و مامان خاطره ات هم یه روز صبح رفت تهران تا مدارک رو برسونه دست یارو و شبم برگشت بیچاره میگرنش هم گرفته بود منم عین ذوق زده ها خواب و خوراک برام نمونده بود شب تا صبح به اومدنت فکر میکردم تا اینکه اقاهه زنگ زد به بابات نمیدونی با چه هول وتکونی رفتم مغازه بابات تا با اقاهه صحبت کنه

بعدشم اون گفت که جلوی تحویل رو حالا حالا ها بستن و شاید ما بتونیم یه کم پرونده رو جلو بندازیم اونم فقط یه کم

اما برای من رسیدن به ت.و یه روزم یه روزه

نمیدونی که تو اون دو سه روز شروع کردم به تمییز کردن خونه گفتم شاید سرزده بیای اما باز هم نیومدی

عیب نداره مامان جان شاید اینطوری قدرت رو بهتر بدونم

امید به این که تو هم وقتی بزرگ شدی قدر ما و خودت رو بدونی

فرزند دلبندم  همچنان با ذره ذره وجوذم منتظرتم

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به چشم انتظار می باشد