پیوند عاشقانهپیوند عاشقانه، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

چشم انتظار

بدون عنوان

1393/2/19 1:20
نویسنده : ش
98 بازدید
اشتراک گذاری

سلام میدونم خیلی دیر اومدم اما به خدا این روزا وقت سر خاروندن هم ندارم

روز دوشنبه خانوم نورایی اومد دیدن خونمون {کارشناس بهزیستی}خیلی از من و شوشو خوشش اومد کلی خونه رو اماده  کردم و خودمون هم لباسای مناسب پوشیدیم

خیلی استرس داشتم

شوشو نشست تو ماشین و من رفتم بالا تو بهزیستی بعد از یه رب با هانوم نورایی رفتیم تو ماشین و رسیدیم

وقتی اونجا بودم داشت به یه اقایی توضیح میدادکه فلان سوال تو فلان امتحان میاد و از این حرفا و گفت که اون کتاب رو با دقت بخونی

بعد من جملاتشون خیلی به نظرم اشنا بود و ازش اسم کتاب رو پرسیدم دیدم این همون کتابیه که من میخوندم تا خودم رو اماده کنم برای ورود و تربیت نی نی

خلاصه اومد تو خونه و یه سری سوال پرسید و طهمورثم خیلی خوب بود

خیلی  از ما خوشش اومد و پرونمون رو کلی انداخت جلو و تاریخ اولین اقداممون رو زد برج 9 سال 92

خلاصه قرار شدشنبه 20 اردیبهشت بریم دنبالش و با هم بریم دادگاه

راستی این فردا تولدمه و قراره خونه مامان اینای طهمورث تولد بگیریم و مامانم اینا هم بیان اونجا

حالا یه چیز باحال

اینکه شوشو برای تولدم یه ایفون 5 اس گلد خریده و من همش با اون سرگرمم

خیلی خوشحالم این روزا راستی ماشین هم خریدیم

یه چیز دیگه اینکه فردای اون روزی که برام ایفون خرید رفتیم بانک پاسارگاد که پول بذاره بانک

دیدم خواست به اسم من دفتر چه باز کنه و من خیلی خوشحال شدم

البته  من و اون نداریم اما همی که همه پولش رو با مبلغ بالا به اسم من شماره حساب باز کرد خیلی احساس خوبی بود

این روزا رو هوا ام و دارم ثانیه شماری میکنم برای اومدن کیارش

دلم میخواد زودی کارامون تموم شه و با اومدنش تمام غم های منو از بین ببره و منو کلی خوشحال کنه

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به چشم انتظار می باشد