پیوند عاشقانهپیوند عاشقانه، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

چشم انتظار

بدون عنوان

1394/1/1 14:17
نویسنده : ش
100 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

امروز روز اول عیده سال 1394

سه هفته پیش یعنی هفته اول اسفند ماه من خواب بوردم و که دیدیم طهمورث داره صدام میکنه که بیا شماره بهزیستی افتاه رو گوشیت من مثل فرفره بلند شدم و دیدم که

خانوم نورایی تماس گرفته و میگه که شوراتون توی ماه یکم و و دوم سال جدیده منو میگی اشک از چشم قطع نمیشد و بلند بلند میخندیدم 

تا اینکه هفته پیش گرفت و گفت که 19 فروردین سال نو شوراتونه

خدای من شکرت هزار بار شکرت که منو داری به ارزوم میرسونی خلاصه دوباره شروع کردم به گریه و اشک شوق دیختن

دیگه خدا عیدیم رو داد و پیاز امید و شادیه مسال عی برام پ

دیشب سال تحویل خونه مامان و بابای طهمورث بودیم و همه دور هم

 

امروزم روز اول عیده دو صبح رفتیم خونه مامانم اینا و الانم خونه بابای طهمورثم ه بفردا هم قرارریم شمال

 

این روزا حالم خیلی خوبه احساس امید و شادی درونم جوونه زده دوباره روز و شب به فکرتم مامانی جونم

همش دلم میخواد پیشم باشی دلم میخواد این بیست روز زود بگذره

به امید دیدارت پسر گلم

عاشقتم مامان جونی

فکر میکردم امسال عید حتما پیشمی

ولی مارو قابل ندونستی و هنوز نیومدی

اما یادتم برام دوست داشتنی تر از حضور هر کسی تو دنیاست

میدونم کمتر از دوماه دیگه میای بغلم عشقمی مامانی

 

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به چشم انتظار می باشد