پیوند عاشقانهپیوند عاشقانه، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

چشم انتظار

بدون عنوان

1394/1/18 20:10
نویسنده : ش
97 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر قشنگ مامان نميدونم الان كجايي 

نهایت آرزوی من ؛ نمیدونم چشمهای قشنگت رو به این دنیا باز کردی یا نه ؟
نمیدونم کسی آرووم توی گوشهات اذون گفته یا نه ؟
نمیدونم الان اسمی داری که تو را باهاش صدا کنن ؟
نمیدونم کجای این دنیای بزرگ پذیرای نفس های گرم تو هست ؟
كي اشكاتو پاك ميكنه  شبها كه غصه داري 
دست رو موهات كي ميكشه وقتي منو نداري؟ 
عزیز دل من و بابا ؛  نمیدونم آیا لحظه اومدنت کسی منتظرت بود یا نه ؟ آیا لبخندی روی صورت کسی اومد یا نه ؟
دلم از همه این ندونستن ها گرفته اما یه چیزی رو خوب میدونم و اونم این که با همه وجودت باور کنی من و پدرت از ازل منتظر تو بودیم و شک ندارم درست همون موقعی که اولین گریه تو به آسمون خدا رفت لبخند خدا از آسمون روو لبهای ما نشستنازنینم ؛  دلم این روزها بد جور بی تاب تو شده ! قلبم مثل یک کودک لجباز پاهاش رو به سینه م می کوبه و تو رو میخواد! این روزها ثانیه ها سنگین تر قدم بر میدارن و شوق رسیدن به تو بی قرار ترم می کنه !
امید روزهای روشن زندگیم ؛ چه قدر سخته که خبری از رنگ چشمهات ، جنس موهات  و طنین صدات ندارم.
روشنای دیدگان منتظر من ؛ کاش می دونستی چه قدر رویای اومدنت منو مجنون کرده ! چه قدر دلم میخواد وجودم رو وقف قدمهات کنم تا سریعتر در آغوشم جا بگیری و از نفس های گرمت منو سیراب کنی.
جان مادر ؛ کاش مهر مادری من رو می دیدی تا زودتر از آسمونی ها جدا بشی و اشتیاق زمینی شدن دلت رو پر کنه.
عزیزتر از جانم ؛ کاش بدونی هر روز چشمهام رو به شوق دیدن تو باز میکنم وهر شب به امید دیدن رویای شیرین تو می بندم.
دلبندم ؛ لحظات میان ومیرن ، نمیدونم چطور باید آرامش بیشتری داشته باشم !  همدلی و همراهی بابایی آرامش دهنده هست اما من  محتاج زمینی شدنت هستم ، محتاج اومدنتعزیزکم ؛ این روزها هر کسی به من نگاه کنه تو رو از خیسی چشمام میخونه و میفهمه چقدر در التهاب داشتنت هستم 
به شوق روی تو من زنده ام خدا داند
برای زیستن ، اینک تویی بهانه ی من
محبوب من؛ طعم گس بغض های فرو خورده ، آرزوهای نشکفته  و حسرت های هر روزه راه گلووم رو می سوزونه اما من این همه روتنها به شوق جذبه عطر اگین نگاه تو به جون می خرم.شیرین من ، شک ندارم حقیقت عمر من تنها حضور تو بوده  و هدف خلقت من تنها در آغوش کشیدن تو و یقین دارم وجود تو اونقدر عزیز و گرامی بوده که تنها راه رسیدن و دست یافتن به چون تو گوهری انتظار بوده و بس !
اشتیاق شب های پر ستاره من ؛ این روزها چکاوک ها اومدنت رونوید دادن و غنچه به نیابت از تو بر شاخه ها شکفتن ، شاپرک ها و پرستو ها سر خوش از اومدن تو شدن و آسمون آبی پر از عطر حضور تو شده !
آرووم جون خسته م ؛ روزهای وصل نزدیک شده و این ها همه به خاطر لطف خدای مهربون هست و دعاهایی که هر صبح و شام به سوی خدا روونه شده امیدوارم خدا به پاس صبوری سال های انتظارم  تو روهر لحظه به آغوش من نزدیکتر کنه...
دلم میخواد با همه وجودم فریاد بزنم :
تمام "من" بودن های من یک " تو" کم دارد.

پسندها (3)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به چشم انتظار می باشد